حسین جنتی
قطع قلم، به قیمت نان می کنی رفیق؟
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق!
گیرم درین میانه به جایی رسیده ای،
گیرم که زود دکّه، دکان می کنی رفیق!
روزی که زین بگردد و بر پشتت اوفتد،
حیرت ز کار و بار جهان می کنی رفیق
تیر و کمان چو دست تو افتاد، هوش دار
" سیب " است ، یا " سر " است ، نشان می کنی رفیق!
!
خود بستمش به سنگ لحد، مُرده توش نیست!
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق!
گفتی: " گمان کنم که درست است راه من"
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق!!
فردا که آفتاب حقیقت برون زند،
سر در کدام برف نهان می کنی رفیق؟
محمد فولادیان فولادیان
7 ماه پیشلذت ببرید....
مکثی کرد و نوشت
ممنون که در دلم ریشه دوان...
این اثر نوشته ی بانوی هنرمند و توانا خانم شیوا ...
اجرای شعر تو باقلب ویرانه من چه کردی
متنی عاشقانه در خصوص آخرین دیدار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است