خواندن آثار سلینجر مانند پازلی است که باید قطعات آن را کنار هم چید و جریان فکری و شخصیت های داستانی این نویسنده بزرگ را به هم ارتباط داد.
امیدوارم در رادیو حکایت در کنار هم بتونیم این پازل بزرگ را کامل کنیم.
داستان کوتاه برادران واریونی که در سال 1943 توسط جروم دیوید سلینجر نوشته شده ماجرایی درباره ی جو واریونی که یک رمان نویس موفق و آیندهدار است که برادرش سانی ـ سانی اسم مستعار سلینجر در کودکی بوده ـ نبوغ او را به طور غمانگیزی به سخره میگیرد. سلینجر اجازه نداد این داستان چاپ شود، شاید چون در ماجرای فروشش به هالیوود شکست خورده بود و او میخواست این قضیه را دفن کند و شاید هم چون بیش از حد درگیریهای روحی درونیاش را به عنوان یک هنرمند جدی روایت کرده بود.
صفحه اینستاگرام رادیو حکایت:
https://www.instagram.com/radiohekayat
کانال تلگرام رادیو حکایت:
لینک حمایت های ارزی و ریالی از پادکست رادیو حکایت:
https://hamibash.com/Radiohekayat
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
اولین نفر کامنت بزار
ماجرای داستان کوتاه نابغه ی هوش نوشته ی طنز نوی...
داستان کوتاه پالاس هتل تاناتوس داستانی کوتاه نو...
تقدیم به بهروز وثوقی ...
کلهکدو گفت ...
ماه رمضان و روزه و نماد های مشترکی برای همه ی م...
این داستان کوتاه برخلاف داستانهای کوتاه متداول...
این داستان کوتاه برخلاف داستانهای کوتاه...
عروسک پشت پرده داستان کوتاهی از صادق هدایت است ...
این داستان رو بعد از دیدن برنامه اکنون و مصاحبه...
ماهی سیاه کوچولو یکی از داستانهای کودکان، نوشت...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است