بخشی از متن: " لوئیز امور به شیوه ای از زیستن عادت داشت که ظاهرا بسیار معصومانه بود . در رندگی او همانطور که در عطرسازی همه چیز تصفیه و از ثقل و سنگینی رها شده بود، من برای اینکه بهتر از او ببینم و جز او چیزی نبینم هر بار مجبور بودم تجلی حضورش را از پس زمینه پرزرق و برق و پر تجمل جدا کنم. این کار هیچ زحمتی برایم نداشت . لوئیز امور نام یک قدیسه بود از زمره قدیانی که هرگز وجود نداشته تند و در تصاویر زائران موزه اپینال یا خامه ترسیم شده اند ."
شهر اپینال : Epinal شهری در فرانسه که موزه آن بسیار مشهور است تابلوهای این موزه اغلب تجلی تخیلات مردمی و عامیانه است.
ترانه پایانی : فریدون فروغی ترانه به نام : "نیاز"
اولین نفر کامنت بزار
بخشی از متن: " بین لوئیز امور و نوری که اندامش ...
بخشی از متن: " چهره او خورشیدی بود که روح من هر...
" در نامه ام چند کلمه ای نوشته بودم که درباره ع...
" من عاشقانه به زن مورد علاقه ام می نگریستم و ت...
هر عشق و محبتی ما را به دوران کودکی مان باز می ...
تصویر : گلهای ستاره ای درخت زیزفون
<...
" ما میخواهیم که دوستمان بدارند. خواستن در این...
" زندگی انسان های خلاق زندگی پر تلاطمی است .......
" نورانی ترین لحظه های زندگی من لحظه هایی است ک...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است