روایتگر داستان زندگی شما
اون مثل داداشم بود
یعنی اگه نگرانی داشت یا کمبود
ناهمواری داشت راهش یا کج بود
گذر ماهها سخت بود و ناراحت بود
یکی کنارش تا آخر بود
حتی اگه باز باهاش قهر بود
دغدغش دغدغم بود
خنده اش قهقهم بود
بد باهاش حرف میزدم مصلحت بود
مشکلا برطرف بود در حد توانم
بهش یاد دادم در حد سوادم
که اگه خیلی ها برنده نباشن
ولی پیروزن خسته نباشن
خودش میدونه با کی ام
آسمونش اگه ستاره نداشت با چراغ قوه بالا سرش بودم
اگه لخت میشدن بالها پرش بودم
که پرواز از یادش نره حفظ
بکنه آسمونا مال مان حتی اگه باشه سلول درش سفت
میدونه با کی ام
تخم چشم بود نشون میدادم کلی نکته به
میدونه با کی ام
خوبش رو میخواستم خدا شاهده، لعنت به منکرش
میدونه با کی ام
تخم چشم بود نشون میدادم کلی نکته بهش
میدونه با کی ام
اولین نفر کامنت بزار
تقدیم به پوریا وشقایق
تو را به خاطر بوي لاله هاي وحشي
آتلیه فیلم و عکس ایرانیان با افتخار شعار «روایت...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است