توضیحات
در دو بخش پیشین به این سوالات پرداختیم که «چرا باید درس بخوانیم؟» و « مدرسه به چه دردی میخورد؟» و گفتیم هیچ پدر و مادری با این پیشفرض، فرزندش را به مدرسه نمیفرستد که «بچه به مدرسه برود و درس بخواند و در نهایت مدرکی دانشگاهی بگیرد اما نتواند زندگی و کار خوبی داشته باشد».
بنابراین نکته مهم این است که آموزش و پرورش، امکان کسب و بهبود مهارتهای زندگی را فراهم میکند، از جمله خودآگاهی، مهارتهای ارتباطی، همدلی، روابط بینفردی، مهارتهای حل مساله، مهارت تصمیمگیری، تفکر خلاق، سنجشگرانهاندیشی، مهارتهای مقابله با هیجانات و مدیریت استرس. در نهایت هم به کارکرد اصلی «آموزش» در جامعه اشاره کردیم که همانا آماده کردن هر فرد برای مواجهه با آینده هنوز نامعلوم و پیشبینیناپذیر است.
همچنین در ادامه از سه تعبیر مختلف که تاحدی رویکردهای معطوف به یادگیری را توصیف میکردند، یاد شد:
1. یادگیری به مثابه چراغ قرمز که واجد ویژگیهایی مانند تکگویی معلمان، ملاکهای ارزیابی یکسان، تمرکز بر انگیزههای بیرونی به جای انگیزههای درونی، اهمیت ندادن به کلاس ورزش، انشا و نقاشی و بمباران اطلاعاتی مخاطبان است.
2. یادگیری به مثابه چراغ زرد که هر چند به ظاهر باورها و مبانی رویکرد پیشین در آن سست شده است اما هنوز در عمل و جهان واقع تغییر چشمگیری مشاهده نمیشود و ذینفعان بیشتر در وضعیتی بلاتکلیف و سرشار از چالشهایی همراه با بار منفی به سر میبرند.
در این بخش به رویکرد سوم یعنی یادگیری به مثابه چراغ سبز خواهیم پرداخت.
با ما در این پادکست همراه باشید