اولین نفر کامنت بزار
این داستان ماجرای بعدی مهندسی هستش که اتاق وحشت...
بعد از عروسی دختر خان فهمیدم
دیوونه ها ق...
مثل همیشه داستان واقعی
یادتون نره نظر بدی...
داستان واقعی دوستان
اگر کمی ادیت صدا ایرا...
داستان واقعی اسمال رنگی
آدما عاشق که میشن...
علاالدین فقط یه چراغ نبود
زندگی بود
در مقابل ناملایمات زندگی با تمام اذیت ها
...
هر روز که میگذرد قسمتی از وجود تورا با خواهد بر...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است