• 11 ماه پیش

  • 13

  • 49:01

قسمت دوازدهم _ فرد، حرف یا اتفاق تأثیرگذار زندگی من

سپیدار | Sepidar
0
توضیحات

با سرعت در خیابان می‌راندم که ناگهان ماشینی جلویم پیچید و محکم به هم خوردیم با عجله از ماشین بیرون پریدم که بروم دعوا اما با قیافه خونسرد او مواجه شدم، همین قیافه خونسرد جرقه زندگی مشترکمان شد.

جعبه شیشه‌ای جواهراتم را از روی طاقچه برمی‌دارم، به قلاب‌بافی زیبایش دست می‌کشم. روزی را به یاد می‌آورم که در کنار دخترعمه بزرگم نشسته بودم و بادقت به دست‌هایش نگاه می‌کردم: "میشه این کار رو به منم یاد بدی؟" همین شروعی بود برای من که قلاب‌بافی کنم، تنهایی‌هایم را ببافم و ببافم و غم‌هایم را فراموش کنم و حتی سفارش هم قبول کنم.

خیار کج و معوجی را پوست می‌کندم، اعصابم را به هم ریخته بود. نمی‌توانستم کامل و مرتب پوستش را بکنم، پدربزرگم که داشتند با علاقه نگاهم می‌کردند گفتند: "آفرین چقدر نازک پوست می‌گیری، اینطوری اسراف نمی‌شود." حس خوبی تمام وجودم را فرا گرفت و آن عصبانیت‌ها را از بین برد.



در این قسمت از پادکست از اعضا و دوستان رنگین‌کمان سپید می‌شنویم که از اتفاقات تأثیرگذار در زندگی‌شان می‌گویند، از افرادی که راهی تازه گشودند و حرف‌هایی که نگاهی تازه به زندگی‌شان بخشید ...


همکاران این قسمت: مهتاب نفیسی، دل‌آرام طغرایی و سارا موسویون


با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads