حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
من لاف عقل میزنم این کار کی کنم
مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار چنگ و بربط و آواز نی کنم
از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم
کو پیک صبح تا گلههای شب فراق
با آن خجستهطلعت فرخنده پی کنم
کی بود در زمانه وفا جام می بیار
تا من حکایت جم و کاووس و کی کنم
از نامۀ سیاه نترسم که روز حشر
با فیض لطف او صد از این نامه طی کنم
این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم
آواز استاد نادر گلچین، نوازندگان: منصور صارمی، حبیبالله بدیعی
تار سهگاه زمینۀ این قسمت: استاد محمدرضا لطفی
اولین نفر کامنت بزار
صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟...
منم که شهرۀ شهرم به عشق ورزیدن
...چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وان...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است