توضیحات
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۱۶۶فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان روز هجران و شب فرقت يار آخر شد زدم اين فال و گذشت اختر و کار آخر شد آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد شکر ايزد که به (بوی گل نوروزی باز) اقبال کلهگوشهی گل نخوت باد دی و شوکت خار آخر شدباورم نيست ز بدعهدی ايام هنوز قصهی غصه که در دولت يار آخر شدآن پريشانی شبهای دراز و غم دل همه در سايهی گيسوی نگار آخر شدصبح اميد که (شد) بد معتکف پردهی غيب گو برون آی که کار شب تار آخر شدبعد از این نور به آفاق دهم از دل خویشکه به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد ساقيا لطف نمودی قدحت پرمی باد که به تدبير تو تشويش خمار آخر شد در شمار ار چه نياورد کسی حافظ را شکر کان محنت (بیرون ز شمار) بی حد و شمار آخر شدSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations