نویسنده نامه ها و دیگر مجاهدان پس از قتل رفیقشان اسعدخان، برای مدتی زندگی پنهانی دارند. ناصرخان از معشوقش بی خبر است تا اینکه خبر بدی به او می دهند. ناچار به تهران می رود و در آنجا نیز اتفاقات تلخی می...
آب ها از آسیاب می افتد ، مرگ امیرکبیر فراموش می شود و ناصرخان مدعی العموم به امید دیدن معشوقش بازگشته و ماه ها منتظر می ماند ولی نه معشوق باز می گردد و نه خبری می دهد. این نامه سیاه و غم آلوده ، وضعیت...
نامه پنجمی که ناصرخان مدعی العموم برای معشوقش نوشته سرتاسر در خصوص لودگی ، فساد اخلاقی و مالی ، روشنفکران طرفدار قانون ومجموعاً شرایط جامعه اش است که دلش را آزرده و به همین دلیل برای معشوقش از این وضع...
در نامه چهارم ناصرخان مدعی العموم از وضعیت جامعه اش که درگیر بیماری وبا شده و رفتار مردم با هم می گوید. همینطور به مفاهیمی مانند عشق و مرگ فکرمی کند و از همه اینها با معشوقش سخن می گوید....
در این نامه ناصر خان مدعی العموم در خلال پرداختن به عاشقانه ها و به بهانه دلجویی در خصوص مسائل اجتماعی عصر خودش مانند سرکوب ترقی خواهان و متجددین، قتل و شکنجه معترضان برای معشوقش روایت می کند....
در نامه دوم با توضیحاتی که ناصرخان مدعی العموم به معشوقش می دهد تا حد زیادی با فضای آن زمان و نحوه مکاتبات آشنا می شویم. البته این نامه پر است از ابراز دلتنگی ، موسیقی ، عاشقانه ها و ناز و نیاز....