باید که از ظاهر گذشت و به معنی رسید. چنان که با حواس ظاهری به ظاهر میپردازیم باید با پالایش حواس باطنی محکی درست برای پی بردن به کنه و معنای باطن یافت. حواس باطنی شامل آگاهی از حس بودن، آگاهی از اراده آزاد، آگاهی بر زیبایی، آگاهی بر حقیقت و آگاهی بر خیر هستند
تنها منبع ثابت شادکامی آگاهی از وحدت جهان شمول هستی است که درک حقیقت این وحدت از طریق عشق میسر است. عشق به معنای انصراف یا رد هیچ جنبهای از زندگی نیست. عشق یک زندگی خودانگیخته ذاتیست فراتر از هر گونه ترس و تعارض. شادکامی اصیل نیازمند شیوه منسجم زندگی مشتمل بر فرآیندهای انسانی است که نمودهای تناسلی، مادی، عاطفی، اندیشگی و معنوی تجربه را تنظیم میکند. همپیوندی با وحدت جهان شمول هستی همان چیزی است که افلاطون آن را خیر و آگوستین خدا مینامد. بنابراین برای خردمند بودن، فیلسوف بودن، واجد نیکزیستی بودن و عشق به خود باید به آنچه خیر و حقیقت است، عشق ورزید و بدین ترتیب در فضیلت و شادی زندگی کرد.
اولین نفر کامنت بزار
محتوایی پیدا نشد
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است