آلزایمر
آلبوم: مومیایی
شعر: شاهین اسنا
آهنگ و تنظیم: لوکوموتیو بند
تابستان 1403
.
دارم پیر میشم بدون عصا
بدون کسی بی همصدا
یه بیگانه میشم با خاطره
گمونم که اسمش آلزایمره
دارم با جنون دوستی میکنم
من از آیینه دوری میکنم
یه مشت قرص خوابو مدام میشمرم
روی ولچرم هی تلو میخورم
نه از هیچکسی دلخوری دارمو
نه توی گلو بغض می پرورم
نه از خاطره دلخوشی دارمو
نه فکر سفر میزنه به سرم
سپیدی موهام بی شونه و
یه جفت کفش پر از شعر راهی شدن
یه بالشت پر از خوابای بچگی
من و مرگ هم آوایی شدن
اولین نفر کامنت بزار
هفت تیر پشیمون
آلبوم: مومیایی
شعر: ...
داستان کوتاهی راجب یک سرباز در میدان نبرد با نگ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است