داستان دومین اپیزود مسئله، یک تجربه فرازیستی یعنی نبودن و مرگه؛ تجربهای که وقتی پیش میاد، دیگه ما نیستیم تا زندگیش کنیم.
اینجا از لحظات لمس مرگمون میگیم و به هستیاندیشی میرسیم، باهم کتابهای اروین یالوم و چند تا از فلاسفه اگزیستانسیال رو میخونیم و در آخر، درباره عجیبترین مرگهای دنیا حرف میزنیم.
میثم
البته، بین ترس از مرگ (نیستی) و ترس و نگرانی از چطوری مُردن تفاوت هست. بیشتر آدم هایی که میشناسم، از "نبودن" نمی ترسن. فقط نگران این هستن که چطور قراره آخرش تموم بشه!
Ava Gostar Pouya Publications
ممنون از پادکست خوبتون. پیشنهاد میکنم فیلم Time Machine و Sandman و Matrix رو حتما ببینید. نظر درباره مرگ کاملا شخصیه. خودم از مرگ نمیترسم، ولی خیلی مواظب خودم هستم. ولی همیشه به این موضوع فکر میکنم که وقتی عمر جهان بیشتر از ۱۳.۸ میلیارد ساله، عمر ما حتی اگر ۱۰۰۰ سال هم باشه، باز هم کوتاهه. تنها ناراحتی من از مرگ اینه که مثلا نمیتونم بفهمم یک میلیارد سال دیگه جهان چه شکلیه.
میثم
دَمِتون گرم! پادکست با کیفیتی بود. انتقاد نمی کنم. هر جور خودتون دوست دارید و لذَت می برید و صلاح می دونید، کار رو پیش ببرید. (مگه غیر از این قرار بود باشه؟ 😄) من از مرگ نمی ترسم. اگر بهم بگن امشب که بخوابی فردایی در کار نیست، میگم اُکِی. مثل "کِوین هارت" توی "جومانجی" که همیشه برای خروج آمادست و اشتیاق داره. البته این بر می گرده به اینکه چقدر آدم از زندگی و زنده بودنش لذت می بره. کسایی که کسب و کارشون خوبه و همسر و بچه [خوب] دارن، بیشتر تمایل به زنده موندن دارن و از مرگ فرار می کنن. من از نبودن واهمه ندارم، اما از پیری و ناتوانی می ترسم. فکر از دست دادن برادرم و دیدن اولین موهای سفیدش برام از مرگ تلخ تره. یه چیزی رو شما دو عزیز نگفتید و من میگم: توی این دنیا، خیلی چیزا هستن که از مرگ بدترن. لحظه هایی که آدم به خودش میگه ای کاش مُرده بودم و این روز رو نمی دیدم. ای کاش خاک بودم! یه انسان ۱۰۰ ساله، فقط ۳۶,۵۰۰ روز (۵۲۰۰ هفته) زندست. حداقل یک سومش هم خوابه و تمرین مرگ می کنه. امروز که زنده ام، قهوه می خورم. و زنده بودنم رو جشن می گیرم. 😁 عُمر هر دوتون بلند و عاقبتتون بخیر! 💐💐
تو اولین اپیزود مسئله، درباره بازندگی حرف میزن...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است