خشایارشا میگه:برای من هیچکس نمیتونه مثل تو باشه #آرتمیس.لبخندی بر لبانم مینشینه.لبخندی که نمیتونم پنهانش کنم.#خشایارشا نیز لبخند کوچکی میزنه.آرام میگم:
شما بی نظیر هستی خشایارشا.پاسخ میده:امروز با حضور تو میتونست بهترین روز باشه.افسوس که این دزد دریایی تلخش کرد.من میگم:#آرتمیس نمیتونه این تلخی رو جبران کنه؟
البته که میتونه.امروز برنامه داشتم به شکار برم.از تو هم دعوت میکنم همراه من باشی،میپذیری؟
آرتمیس به رویاهاش نزدیک شده.یکم گیجه اما خوشحاله.خشایارشا ،پادشاه ایران بهش توجه میکنه،محبت داره،محبتی که هیچ وقت مرد دیگه ای نداشته.توجه ای که مرد دیگه ای نکرده.از اون طرف آرش ناجیه خشنی که یک بار جونش رو نجات داده.اما انگار نمیتونه با آداب و رسوم اشراف زاده های هخامنشی کنار بیاد.به نظر می رسه تحمل توجه خشایار شا به آرتمیس رو هم نداره.اما فعلا هدف اصلی مهمه.تبدیل شدن به اولین دریاسالار زن جهان.اینه که اهمیت داره.آرتمیس تا کجا میتونه پش بره؟
ادامه این رمان جذاب در پادکست شبستوری،با ما همراه باشید.
اولین نفر کامنت بزار
شاهدخت ایرانی در لباس یک فاحشه در کشتی دزدان د...
مگه خشایارشا کسیو در آغوش میگیره؟این حس متفاوته...
پیشنهاد ارتباط با آرتمیس،چون فقط یک دختره؟ وتلا...
آرتمیس،شمشیرشو به سمت فرامرز گرفت،خشایارشا نبرد...
ایا خشایارشا میتونه جای خالی دریاسالار چاووش رو...
زنهایی که قدرت منو میبینن دو دسته اند.دسته اول ...
روی پاهام بلند میشم و اونو میبوسم،شاید زیاده رو...
مسیر طولانیه،سخته،دشواره،ولی من تا تهش میرم ،تا...
وقتی یک زن میتونه بین 100 سرباز مرد تنها در یک ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است