غزالی که بسیاری به غلط او را ضد فلسفه و عقلانیت می دانند،در کتاب شک و شناخت که سیر تحول فکری خود را بیان می کند،می گوید دانش فلاسفه شش چیز است حساب و هندسه،طبیعیات،سیاسیات،،اخلاق و الهیات. هیچ کدام از آن علوم پنجگانه نه دینی هستند و نه ضد دینی،تنها مشکل ما با فلاسفه، الهیات آنهاست.
او در تهافت الفلاسفه بیست مورد از استدلال های آنها را بر می شمارد و نتیجه می گیرد که الهیات استدلالی وافی به مقصود نیست. این دقیقا همان شیوه نظری و استدلالی است که کانت و شلایر ماخر و ویلیام جیمز و ویتگنشتاین و کی یر کگارد و بسیاری از فلاسفه مدرن در نفی الهیات طبیعی بدان پرداخته اند.در واقع نقد غزالی ناظر به حدود معرفت انسان است که از طریق این نقد معرفت شناسانه همچون شلایر ماخر و کی یرکگارد و فدئیست ها به شهود و عرفان می رسد.
اگر دچار انقطاع فرهنگی نمی شدیم و سنت فکری شکل می گرفت و تداوم می یافت حداقل یکی از موانع توسعه از بین می رفت.
اولین نفر کامنت بزار
امروزه ورزش بیش از هر زمان دیگری محبوب شده است....
نادره کاران" مجموعهای از قطعات کوتاه و بزرگ در...
شنیدم صدای گوش نوازت را
طنین نوای نازک نا...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است