• 3 ماه پیش

  • 4

  • 04:57
توضیحات

می خوام اسم شو بزارم فرشته

آره

فرشته

فرشته تو این عکس من، داستان داره

نمی دونم چند شنبه بود، مهم هم نیست که واقعا چندین شنبه چندین هفته از چندمین روز سال بود، با شاگردام که همه شون بچه های سازمان زیباسازی شهرداری تهران بودن، رفته بودیم عکاسی عملی تو سطح شهر. منطقه 12 تهران، چهارراه سرچشمه، به سمت چهارراه سیروس. یکم که رفتیم پایین تر گفتم بچه ها بیاین بریم تو این کوچه، مدرسه راهنماییم اینجا بوده، همه یه جورایی عجیب و غریب نگام می کردن، انگار به قیافه من نمی خوره بچه همین محدوده ها باشم. یکی گفت خرابش کردن مدرسه رو. گفتم پس حتما بیاین که بریم. رفتیم. من از همه جلو تر می رفتم. وقتی رسیدیم دیدم از مدرسه هیچی نمونه جز یه تخته سیاه و یکم بررسی کردم و فضا رو تو ذهنم ساختم و فهمیدم اون تخته سیاه متعلق به کلاس 103 بود، کلاسی که من توش دوره اول راهنمایی رو گذروندم. چقدر پای اون تخته مبصری کرده بودم، چقدر سوال معلم هامو جواب داده بودم، حالا درست و غلط ش بماند، چقدر خوب ها و بد ها نوشته بودم، چقدرم خط کش چوبی و شیلنگ خورده بود تو دستم، یادش بخیر، تو این فکر و خیال ها بودم که یهو دیدیم یه چیزی اونطرف تر زیر یه چهاردیواری که نه سقف داشت و نه دیوار روبرویی تکون خورد و خزید زیر کارتن ها، کارتن ها ای ... می لرزیدن، زیاد اهمیت ندادم بهش. گفتم حتما سگی ، گربه ایی چیزیه دیگه ، تو خیال دوران راهنمایی و بوفه مدرسه و ناظم و دوستام بودم



shenoto-ads
shenoto-ads