یبار هم از سردرد تا صبح ناله میکرد، هرجی بهش میگفتیم حامد پاشو بیا بریم دکتر، میگفت "امیر بابا دکترا همه دزدن ، ارژنگ همسایمون یه موشکی قرمز داده گفته استفاده کن دوساعته خوب میشی". گفتم موشکی چیه بابا؟ گفت "شیافه بابا ... شیاف". گفتم چرا قرمز؟ گفت "ارژنگ یه قرمز توی دستش داشت و یه آبی، بهم گفت فقط یکیش رو میتونی استفاده کنی". گفتم حامد قرمزه رو انتخاب کردی؟ گفت "آره بابا من پرسپولیسیم... دادم خود ارژنگ هم نصبش کرد بابا". گفتم الان خوبی؟ گفت "نه بابا... ".
یهو دیدم حامد داره کمرنگ و محو میشه. گفتم حامد کجا؟ گفت امیر بابا این ماتریکس دیگه جای من نیست…
این داستان ادامه دارد
...
✏️نویسنده: امیرعلی مهاجری
🎙️گوینده: رضا جعفرپور
🎨طراحی پوستر: آیلار باقروند
✨تهیه و تولید توسط استودیو نووُ
📻پخش اختصاصی از رادیو تاسیان
.....
آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان
👇
https://www.instagram.com/radio.tasian
....
🖊️ آدرس اینستاگرام امیرعلی مهاجری
👇
https://www.instagram.com/amirali.mohajery
.....
🎧آدرس کست باکس رادیو تاسیان (و یا عبارت رادیو تاسیان را سرچ کنید)
👇👇
https://castbox.fm/va/2810504
اولین نفر کامنت بزار
جمعیت که از رقص های پارتیزانی و نامن...
اولین بار بود که میدیدیم حامد وسط جا...
اصلا خود من، مگر چقدر به پدرم افتخا...
گیر افتادم ...
حوالی گندمزار...
...
📻 تمام آن روزهای زیبا<...
🎧🎧
به راستی، تو با من چه کردی…؟
ت...
آره واسه منم سواله.... چجوری میشه آ...
آرام برانیم، بی هیچ عجله ای…
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است