جمعیت که از رقص های پارتیزانی و نامنظم حامد به ستوه اومده بود دیدن تنها راه متوقف کردن حامد شلیک هوایی میتونه باشه. حامدی که در ابتدای مراسم با تمام قوا حتی از حضور در جمع ممانعت کرده بود حاال یک تنه داشت ولوله بازی در میآورد. همه نا امید از مهار افسار گسیخته حامد که یهو دیدیم حامد خشکش زد. خواهرش رو توی لباس عروسی دید و یهو بلند شد و وایساد و فقط به عاطفه نگاه کرد. عاطفه اشک شوق توی چشاش جمع شده بود ک آق داداشم، حامد داره چجوری نگام میکنه که نفهمید نگاه حامد به شکم در اومدش خیره شده. عاطفه و شوهرش احمد چنبره گویا قبل از عروسی محصول رو انباکس کرده بودن و حاال گندش درومده بود….
...
✏️نویسنده: امیرعلی مهاجری
🎙️گوینده: رضا جعفرپور
🎨طراحی پوستر: آیلار باقروند
✨تهیه و تولید توسط استودیو نووُ
📻پخش اختصاصی از رادیو تاسیان
.....
آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان
👇
https://www.instagram.com/radio.tasian
....
🖊️ آدرس اینستاگرام امیرعلی مهاجری
👇
https://www.instagram.com/amirali.mohajery
.....
🎧آدرس کست باکس رادیو تاسیان (و یا عبارت رادیو تاسیان را سرچ کنید)
👇👇
https://castbox.fm/va/2810504
اولین نفر کامنت بزار
اولین بار بود که میدیدیم حامد وسط جا...
اصلا خود من، مگر چقدر به پدرم افتخا...
گیر افتادم ...
حوالی گندمزار...
...
📻 تمام آن روزهای زیبا<...
🎧🎧
به راستی، تو با من چه کردی…؟
ت...
آره واسه منم سواله.... چجوری میشه آ...
آرام برانیم، بی هیچ عجله ای…
تصویر چشمانم را میخواهم با تو شریک شوم...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است