.
نمیدونم چی بگم واقعن!؟ 🥰
.قصهگوی امشب، معصومه عزیزمه (دخترِ شش سال و نیمهی مامان فاطمه که تا حالا خود مامان فاطمه برامون دوتا قصه خوندن)
من سعی کردم هیچ ادیتی نزنم و هیچ بخشی رو حذف نکنم؛ عزیزمون سرما هم خورده و کمی صداش گرفته اما اینقدر این قصهگویی ما رو سر ذوق آورد که تصمیم گرفتیم امشب رو با معصومه جان سر کنیم و حالمون خوب بشه!
مامان فاطمه که برامون ویس رو فرستادند گفتند خودش رفته تو اتاقش و قصه رو ضبط کرده! (طی یک حرکت خودجوش!) 😍
حالا هی بگید میخوایم بچه مون کتابخون بشه چیکار کنیم!؟
این یک نمونه عملی از اینکه بچهها آینه تمام قد ما بزگترا هستند. البته کتاب خوب خوندن هم اثرگذاره دقیقن معصومه جان مثل قصهای که خوند، خودش رو خیلی خوب باور داره! 👏💪
کتاب من خودم را باور دارم
از مجموعه زمزمههای مثبت ذهنی
نویسنده: لوری رایت
مترجم: شبنم حیدریپور
ناشر: مهرسا
#قصه_شب
#قصه_صوتی
#انتشارات_مهرسا
#رده_سنی_پنج_سال
.
اولین نفر کامنت بزار
مامان مهتاب (مامانِ علی و نازنین زهرا)
<...
مامان فاطمه (مامانِ معصومه)
شم...
مامان مریم (مامانِ علی و عارفه)
مامان معصومه (مامانِ رقیه)
آذریهای عزیز ...
مامان مریم (مامانِ علی و عارفه)
ببینید ام...
مامان هاجر (مامانِ سپهر و نگار)
قصه پنجم ...
مامان فاطمه (مامانِ معصومه)
قا...
مامان مهتاب (مامانِ علی و نازنین زهرا)
مامان فاطمه (مامانِ هادی)
<...تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است