۱۰۰۰ سربازِ مسلحِ انگلیسی و هندی، در جزیرهی کوچک خارگ، در انتظار یک دستور ساده اما تاریخیاند...
ژنرال سِر فردریک مِیتلند، دریادار جی بی بروکس و کاپیتان ساموئل هِنِل (کنسول بریتانیا در بوشهر) مشغول بررسی اوضاع و رایزنی با مقاماتِ بمبئی و لندناند تا زمان دقیق تهاجم به بوشهر را تعیین کنند...
در آن سو، در ساحل بوشهر، میرزا اسداللّه-مردی که تاریخ جنوب، بسیار بدهکار اوست– در تلاش است تا شهر را از هجوم ارتش بیرحمِ بریتانیا در امان نگه دارد اما، نه سپاهی دارد و نه پشتیبانی...
دربارِ محمدشاه، صحنهی جدالِ سیاستمداران وابسته به انگلیس و روسیه است و غوطهور در فساد؛ و نتیجتاً بیتوجه به اوضاع پیچیدهی بندر... هشدارهای والی فارس هم کارگر نمیافتد و نیرویی به بوشهر اعزام نمیشود...
۵۰ سرباز نیمه مسلح، و خیل عظیمِ مردمِ بیپناهِ بندر، یک طرف و سپاه قهّارِ امپراتوری بریتانیای کبیر، در سمت دیگر... از سرنوشتسازترین لحظههای تاریخ جنوب...
سومین قسمت نخل و برنو داستان همین روزها و ساعات مهم و تاریخیست، با صدای حمید بهزادی و هاجر کاظمی، تدوین ابراهیم علیپور، و طراحیهای طاهر حق جو...
BRAND_USER
4 هفته پیشیک برنده داشت و اونم شاه شجاع بود
BRAND_USER
1 ماه پیشعالی بود
لشکر محمدشاه که رسید نزدیک هرات، انگلیسیها احس...
اول مرداد ۱۲۱۶ شمسی، لشکرِ محمدشاه قاجار، از ته...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است