داستان راجب شاگرد قهوه چی جوانیست که اوستاش سفری سه روزه به مشهد میره و اون توی قهوه خانه تنها میمونه و یک روز اتفاقی سماور آب جوش از دستش رها شده و پای یک جن به ماجرا باز میشود...
اولین نفر کامنت بزار
پسر جوانی که توی تعمیرگاه کار میکند با صاحب کار...
داستانی جنایی معمایی راجب یک پدر که از شدت علاق...
شریف یکی از افراد محترم بازار با شاگردش درگیر ش...
آدمکشی در دهه پنجاه شمسی که حالا سربه راه شده ب...
داستان راجب یک شخص زندانی است که حبس ابد به او ...
یک شب جنون آمیز تمام عیار که شهر بدلیل احتمال و...
نفرینی که با مرگ رقم خورده است شکل شومی به خود ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است