توضیحات
فرض کنید نشستهاید در جلسه سخنرانی و ناگهان افلاطون میآید و در صندلی کنار دستتان مینشیند. در اینگونه شرایط، احتمالاً آنقدر ذوقزده میشوید که شروع میکنید به وراجیکردنهای بیفایده. اگر هم کوتاه صحبت کنید، معمولاً میخواهید چیزی از او بگیرید، حال آن چیز میتواند یادگاری، امضا، وقت ملاقات، یا داوری پایاننامهتان باشد. اما او از این موقعیتی که برایش درست کردهاید متنفر است. او دوست دارد شما ادای ارسطو را دربیاورید و مثل او رفتار کنید.