دورورو یه دزد کوچولوی ولگرده . یه روز یه مرد جنگجوی رو روی پل میبینه . اون مرد دست و پاهای چوبی داره و یه ماسک به جای صورت بر سرش گذاشته .
نه حرف میزنه و نه انگار چیزی رو میبینه یا میشنوه ...ولی یه جنگجوی فوق العاده است و یه هیولای غولپیکر رو جلوی چشمش کشت ....دورورو تصمیم میگیره همراه این جنگجوی تنها بشه
اگر تا آخر همراه ما باشد داستان دو تا از کارکتر ها رو براتون تعریف میکنیم
قسمت چهارم رو شبیه یه (( نمایش نامه صوتی )) اجرا میکنیم
و در بخش پایانی هم تحلیل هامون رو میزنیم تنگش
!ساخت این اپیزود بدون همکاری دوستانم ممکنم نبود دمتون گرم
کیمیا کثیری
ملیکا قاضیان
عرفان سلیمانی
اولین نفر کامنت بزار
خدایان و اهریمنان زیادی در داستان های عامیانه و...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است