.اون دو روز کابوسشو زندگی کرد
.دستشو می گرفت به در و دیوار که نخوره زمین
گاهی از قصد چشماشو
کامل میبست تا تمرین کنه که اگه همین سایه روشنم دیگه نبینه چطور میخواد زندگی کنه!
سعی میکرد قوی
باشه و به خودش مسلط! اما بیفایده بود! حس میکرد هر کاری میکنه نمیتونه با این وضعیت کنار بیاد.
بالاخره روز موعود رسید..
@khakbaazi
تیم نویسندگان و گویندگان: فرید حسینیان تهرانی و شیما رستمی
کارگردان: محسن حکیممعانی
قطعات موسیقی در این اپیزود
اولین نفر کامنت بزار
مسئله بمب یا موشکه..
،مسئله اینکه اون شب،...
هرچی دختر چشم دوانده بود دور خونه، چیزایی که به...
بهراد که مثل خیلی از هم نسلاش شیفتهی رقص و موس...
یهکم ایندست و آندست...
زیر آبشار گامیشی، یه کافه بود به همون اسم، کافه...
هستی از بچگی همیشه دل...
فرار از مدرسه، فرار از...
مادرب...
هربار که عبور میکرد، خودش رو توی یه خاطره از ا...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است