• 1 سال پیش

  • 15

  • 12:43

جانبازی در قطعه گمنامان که حتی مادر هم اورا نشناخت

کتاب زخم های متبرک
0
توضیحات

مصاحبه با «سعيد كريمي» جانباز ی كه به ندرت از خانه خارج مي‌شود،‌ از سخت‌ترين مصاحبه‌هاي دوران خبرنگاريم بود، سخت از اين لحاظ كه در برابرش احساس شرم مي‌كني و اينكه حق بسياري بر گردنت دارد، اين احساس كه به خاطر تو نيمي از مغزش در جمجمه نيست، شنوايي كامل ندارد و به خاطر تو چشم‌هاي درشت و زيبايش فقط 10 درصد بينايي دارد،. مي‌تواني آسوده‌ خاطر از اينكه تو را به خوبي نمي‌بيند در چهر‌ه‌اش خيره شوي و عظمت جانبازي را در خطوط سيماي عباس‌گونه‌اش مرور كني، احساس شرم مي‌كني و او همچنان مغرورانه در برابرت نشسته است، هرچند تركش‌هاي ريزي در نيمه ديگر سرش،‌ اذيتش مي‌كند و در اوج تشنج،‌ خانه را به هم مي‌ريزد و پس از هربار كه از هجوم تشنج رهايي مي‌يابد،‌ اين بخيه‌ها هستند كه بر زخم‌هاي جديد مي‌رويند، خدا را شكر كه پدرش پزشكيار است و تشنج كه آرام مي‌گيرد دست به كار مي‌شود،. سعيد گاهي روزها و شب‌هاي بسيار خود را


با صدای
موسی الرضا شبرنگی

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads