• 6 سال پیش

  • 79

  • 03:05
توضیحات
خسته‌ام از این همه تکرارِ شب خسته‌ام از این دل رنجور و تب خسته از خیسی چشمان خویش خسته‌ام از این دل بیمار و ریش خسته‌ام از این تَکیده مُردنم خسته‌ام از گوشه‌ای جان کَندنم خسته‌ام از این گریز ناگزیر خسته‌ام از این نگاه سر به زیر خسته‌ام از آتش هجران و غم خسته‌ام از این همه سوز نَغَم خسته‌ام از این سکوت بی‌امان خسته‌ام ‌از چشم ابری در نهان خسته از تکرار این دل‌مردگی خسته از بود و نبود زندگی خسته‌ام من از رفاقت خسته‌ام غیر عشق تو مگر دل بسته‌ام؟ خسته‌ام حتی زِ عشقت نازنین خسته‌ام از هجر چشمانت سمین خسته‌ام از سوت و کور این دلم خسته پا وامانده‌ای در این گِلم خسته از روز و شب و صیف و بهار خسته از این لحظه‌های بی‌قرار خسته از یلدای سرد زندگی خسته از این عاشقی و بندگی کو رفیقی تا که هشیارم کُنَد؟ از شب دل‌مرده بیدارم کند...

با صدای
رضوان فراهانی
سیدمحمد سادات میر
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads