اون سالها اخبار یک قاتل سریالی روی شهر ویچیتا سایه انداخته بود. رادیوداشت در مورد این قاتل میگفت که تلفن خونهی روت فینلی به صدا دراومد. اون شب تنها بود. روت فکرش رو هم نمیکرد که مرد پشت خط قراره خاطرات تلخ و سیاه سالهای دور رو زنده کنه. خاطراتی که سالها مثل راز نگهشون داشته بود وفکر میکرد با ترک شهرش اونها رو پشت سر گذاشته
روایت و تنظیم : شهاب جعفری
راههای ارتباط با ما:
اولین نفر کامنت بزار
کارآگاهان با پیگیری سرنخها حالا میدانستند که پن...
شهر همپتون قلمرو خانوادهی مرداک بود. چهار نسل ...
هدایت اسلامی نیا یکی از چهرههای سرشناس سیاسی د...
رونالد جی لوین که همه او را با نام ران لوین میش...
پسران دبیرستان هاروارد که بعد از فارغ التحصیلی،...
⚠ هشدار: این اپیزود مناسب کودکان یا افراد حساس ...
⚠ هشدار: این اپیزود مناسب کودکان یا افراد حساس ...
نیکولای ایوانوویچ یژوف یکی از اعدامگران حکومت ک...
اوایل دههی چهل میلادی، اردوگاه کار اجباری ماید...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است