توضیحات
سیرک وارد هر شهری که می‌شد، عنوان برنامه‌هایش را مطرح می‌کرد و مسلماً مردم با دیدن تیتر درشتی که همه‌جا به‌چشم می‌آمد، کمی بهت‌زده می‌شدند و دچار تردید برای رفتن یا نرفتن. اولین نوشته و یا آن تیتر بزرگ «مرد بدون چهره» بود و زیرش با حروف ریزتری توضیح داده بود «مردی‌که می‌تواند چهره‌اش را از خود جدا کند.» دلقک از بچگی بنا به غریزه می‌توانست چهره‌اش را از صورت بردارد. نه با کمک دست‌هایش، بلکه با فکرش آن‌را جدا می‌کرد. ولی این چهره زمانی‌که از سر او جدا می‌شد دیگر چهره‌ی او نبود بلکه تبدیل به تکه گوشت لُخمی می‌شد که می‌توانست با فکرش آن‌را به حرکت وادارد و حتی برقصاندش و آن لحظه تماشاگرانی که دهانشان باز مانده بود، او را تحسین می‌کردند و کف می‌زدند. البته دنیای بدون چهره برای او کمی متفاوت بود. زمانی‌که آن‌را بر می‌داشت، در یک لحظه ارتباطش با دنیای خارج قطع می‌شد. ************************************ ادامه داستان را صوتی بشنوید... نویسنده: زهرا سعیدزاده

با صدای
افشین رازی
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads