توضیحات
ارزش اقتصادی غم و شادی!
این خبری که میخوام واستون بگم نا امید کننده است.
گالوپ میگه :
• دومین کشور غمگین جهان هستیم
• در کنار عراق، عصبانی ترین مردم دنیا هستیم.
حتی اگه نخوایم به این گزارش هم اعتنایی کنیم و ندونیم بیش از یک سوم مردم کشور، از افسردگی رنج می برند، خودمون خوب می دونیم که :
• شاد نیستیم.
• امیدوار و راضی نیستیم.
• چیزای زیادی وجود نداره که بتونه ما رو شاد کنن
• کوچکترین مسئله ای آرامشمون رو به هم میزنه.
• به سادگی با دیگران درگیر می شیم.
• احساس می کنیم همه حقمون را خوردن و حق ما توی جیب بقیه است!
• از عالم و آدم شاکی هستیم.
• نه شادیم و نه می تونیم شادی دیگران رو ببینیم.
• آدم های شاد به نظرمون الکی خوش اند.
متاسفانه همه جا این حالتها رو داریم، توی محل کار، خیابون، موقع رانندگی، تو صف نونوایی، توی مترو و....
عموم مردم فکر میکنن که آدمهای پولدار شادتر هستن، پس در آمار گالوپ باید کشورهای ثروتمند خوشحالترین باشند اما توی این رتبه بندی کشورهای آمریکای لاتین مثل پاراگوئه، کلمبیا، اکوادور و گواتمالا شادترین کشورهای جهان معرفی شدن!
پس جیب پر پول تنها ملاک شادی و رضایت از زندگی نیست.
مطالعات نشون میده که احساس شادی در جامعه مستلزم وجود یه سری عوامل دیگه است که از درآمد مهمتر هستن؛
عواملی مثل :
• حمایت اجتماعی
• نبود فساد
• میزان آزادی های فرد
حالا یه سوال؟
چرا با وجود رشد اقتصادی و بهبود شرایط زندگی، هنوز هم مردم دنیا درگیر غم و افسردگی هستن؟ با توجه به این مسئله، پژوهشگران حوزه جدیدی از اقتصاد به نام «اقتصاد شادی» رو مورد بررسی قرار دادن که به تحقیق در این زمینه می پردازه که آیا شادی می تونه نیروی محرکه اقتصاد باشد؟
خوشحال ها درآمد بیشتری دارند
پول و درآمد بیشتر بدون شک هر کسی رو خوشحال می کنه اما تحقیقات اخیر نشون داده که عکس این رابطه هم میتونه صحت داشته باشه، یعنی: افراد شادتر، پول بیشتری به دست میارن.
مطالعه مشترکی از سوی مدرسه اقتصاد لندن و دانشگاه وارویک انگلستان (Warwick University) در سال ۲۰۱۳ انجام شد که حاصل یافته های یک مطالعه بلندمدت، از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۰ روی ۱۰ هزار دانش آموز آمریکایی بود.
این مطالعه نشون میده :
• دانش آموزانی که توی سنین ۱۶ تا ۱۸ سالگی، خودشون رو شاد و راضی می دونستن، توی سن ۲۲ سالگی هم از زندگیشون رضایت داشتن و توی ۲۹ سالگی هم در مقایسه با همسالان خودشون، درآمد بیشتری کسب می کردن.
نتایج دیگه این تحقیق هم جالب هستن :
• در یک مقیاس پنج درجه ای، هر یک درجه افزایش در رضایت از زندگی به افزایشی معادل 2000 دلار درآمد آتی فرد منجر شده بود و در سن ۲۹ سالگی درآمد این افراد حدود 4000 دلار از متوسط درآمد خانوار بالاتر بود.
• خوشحالی بیش از حد نیز بر این فرآیند بی تاثیر نیست؛ در این مطالعه درآمد افرادی که خودشون رو «خیلی شاد» می دونستن، ۱۰ درصد بیش از متوسط درآمد سایرین بود.
• این پژوهش اما نشان داد غم و ناراحتی پیامدهای ناخوشایند وخیم تری داره. کسانی که خودشون رو عمیقا ناراضی یا ناراحت معرفی کرده بودن ۳۰ درصد کمتر از دیگران درآمد داشتن.
نتیجه اینکه : محققانِ این مطالعه تاکید می کنن، رابطه مثبت میان شادی و درآمد بیشتر، می تونه خبر خوبی برای کشورهایی باشه که برای رشد اقتصادی خودشون تلاش می کنن. سیاستگذاران باید بدونن یک جامعه شاد به طور طبیعی می تونه سبب کسب درآمد بیشتر برای شهرونداش بشه و به رشد اقتصادی جامعه کمک کنه.
• در میان این مطالعات، پژوهش مشهور دانشگاه پریستون که نتایجش در سال ۲۰۱۰ منتشر شد نشون داد احساس خوشبختی در افراد با افزایش درآمد بیشتر می شه، تا زمانی که درآمد شخص به 75000 دلار در سال برسه. از این نقطه به بعد، هر قدر هم درآمد افزایش پیدا کنه احساس رضایت و شادمانی تغییر نخواهد کرد.
اما عوامل «شادی» و «ناشادی» ما ایرانی ها چیست؟
مقدمه
چند سال قبل کشور یونان که درآمد سرانه پایینی هم داره، شادترین کشور دنیا شناخته شد و کشور ما از این نظر جزو آخرین کشورها بود. شاید شادنبودن ایرانی ها این سوءتفاهم را ایجاد کنه که توی ایران اختلالات روان پزشکی مثل افسردگی خیلی زیاده و به همین دلیل مردم شاد نیستن.
اما میزان شیوع مشکلات روان پزشکی مثل افسردگی یا اختلالات اضطرابی تو ایران بیشتر از کشورهای دیگه نیست و شیوع این ۲ اختلال با مردم سایر نقاط دنیا تقریبا برابره. اما چرا مردم کشور ما غمگینن و چرا به خودشان انگ افسردگی می زنن، در حالی که همین افراد اگر از نظر علمی برسی بشن اختلال افسردگی در بسیاری از اونها رد میشه
شادی توی انسان ها ارتباط تنگاتنگی با رضایت مندی از زندگی داره. سال هاست که به این مفهوم در کشور ما اهمیت داده نشده و رضایت نداشتن از زندگی به صورت غم و اندوه و شاد نبودن نمود پیدا کرده و تبعات اون هم ممکنه با اختلالات روان پزشکی و فرهنگی و اجتماعی همراه بشه.
چرا شاد نیستیم؟
۱- در کشور ما عامل فرهنگی قوی تر از بقیه عوامل عمل می کنه. ما تو کشوری زندگی می کنیم که غم و اندوه یک عامل مثبت محسوب می شه!!!! فرهنگ غم خیلی وقته که روی کشور ما سایه انداخته. توی فرهنگ ما خندیدن زیاد نشانه سبکسری و جلف بودن تلقی میشه و انسان جدی کسیه که اخمو باشه و به ندرت بخنده. این فرهنگ حتی در باورهای مذهبی برخی از مردم ما هم به غلط نفوذ کرده.
2- علت دیگۀ شاد نبودن مردم کشور ما تربیتی هست که متاسفانه از نسلی به نسل دیگه منتقل میشه. مشکلات متعدد در طول سالیان باعث شده مردم هیچ وقت از شرایط زندگی خودشون راضی نباشن و والدین ناراضی این نارضایتی رو به فرزنداشون هم آموزش میدن. نارضایتی اونقدر تو وجود ایرانی ها ریشه دوانده که به موزیک، سریال ها و تئاترها هم رسیده و همه مضمون غمگینی دارن.
• به سریال های طنز، مثبت نگاه نمی کنیم.
• هنرپیشه کمدی یا کارگردان کمدی را جدی نمی گیریم یا اونها رو آدمای سبکی می دونیم.
• و فیلم هایی که مورد توجه قرار می گیرند، فیلم های درام و جدی هستند.
۳- در طول تاریخ جنگ های زیادی رو تجربه کردیم و تغییرات حکومتی زیادی رو دیدیم. جنگ و ناملایمات اجتماعی باعث نگرانی و بی ثباتی در زندگی و کاهش رضایت مندی در انسان ها میشه.
۴- مسئولان دولتی ما هم به شاد نبودن ایرانی ها و بی اعتمادی اونها به دولت واقف هستن.
• مشکلات اقتصادی در ایران یکی از مهم ترین دلایل نارضایتیِ مردمه.
• شرایط بد اقتصادی در این دهه اخیر باعث شده مردم خوشبختی و رضایت در زندگی رو مشروط به داشتن پول بدونن اما این 2 جمله رو همین مردم بارها تکرار کردن که : "قبلا پول نداشتیم ولی شادتر بودیم" یا "پول خوشبختی نمیاره".
۵- پژوهش های زیادی درباره نقش شادی توی جامعه، تاثیر اون روی سیستم ایمنی بدن، اثرش روی عضلات صورت و تاثیر روی اطرافیان انجام شده.
حتی در دین ما روی این امر مهم تاکید شده که مؤمن کسیه که خوشرو باشه اما سوالی که مطرح میشه اینه که چرا در طول سال ها این فرهنگ جا افتاده که خندیدن کار زیبایی نیست و کسی که میخنده الکی خوشه و چندان انسان فهمیده ای نیست؟!
چطور می تونیم شادتر باشیم؟
۱- سیستم اقتصادی معیوب توی کشور ما همه چیز رو به شکل پول نشون میده. این سیستم معیوب باید اصلاح بشه.
اگه مردم مشکل اقتصادی نداشته باشن، می تونن به جنبه های دیگه ای از رضایت مندی مثل رابطه زناشویی، مسافرت، ورزش، پارک رفتن، فرهنگ و ادبیات و… بپردازن.
۲- مسائل سیاسی و اقتصادی در روابط بین کشورها تاثیرگذاره؛ مثلا در حالی که ریزگردها از سمت عراق به ایران وارد میشه و مردم ایلام و خوزستان و… زیر گرد و غبار موندن و طبیعتا رضایتشون از زندگی کاهش پیدا کرده، باز هم نمیتونیم از کشور عراق با اوضاعی که داره، انتظار مساعدت و همکاری در زمینه حل این مشکل زیست محیطی داشته باشیم.
۳- تقریبا همه چیز به سیاست گره خورده و مردم کشور ما سیاست زده شدن.
• هر جا که میشینیم از سیاست، تورم، قیمت ملک و ارز و… حرف می زنن. در حالی که این حرف ها دردی رو دوا نمی کنه. این حرف ها معمولا ناامیدکننده است و شایعات مالی اقتصادی و سیاسی باعث ترس و نگرانی و غم مردم می شه.
• لطیفه های ما هم تغییر کرده و حول و حوش اختلاس و بانک و سیاست میچرخه.
• مسائل اقتصادی و سیاسی اونقدر در بین مردم ما رسوخ کرده که موضوعات دیگه، جایی در بحث ها و گفت و گوهاشون نداره.
• باید تلاش کنیم که ذهن مردم به موضوعات دیگه ای معطوف بشه.
۴- برنامه های شاد باید افزایش پیدا کنه و اجازه هنرنمایی رو به هنرمندان بدیم. باید محیط شادی رو توی مدارس برای دانش آموزان فراهم کنیم و به بچه ها بگیم خندیدن ایرادی ندارد؛
۵- فرهنگ رضایت داشتن از زندگی رو باید آموزش بدیم. رضایت داشتن به معنای قناعت و تو سری خوردن نیست اما توقع زیاده از حد هم مخربه. حد تعادل رو باید نگه داشت. برای زندگی باید تلاش کرد اما باید به اونچه که داریم قانع باشیم و حرص نزنیم.
۶- مردم ما نگران آینده هستن و همیشه در حال پس انداز کردن پول.
• یکی از بزرگ ترین مشکلات جوانان فکر و برنامه ریزی برای آینده ایه که هنوز از راه نرسیده. با نگرانی درباره آینده، مشکل حل نمیشه و فقط یک انسان سالم می تونه برای آینده برنامه ریزی کنه.
• جوان ایرانی برای آینده پول لازم نداره، به کار نیاز داره. کار باعث امنیت او در زندگی می شه.
• جوانان برای شاد زیستن باید مطمئن بشن اگه درس بخونن و مهارت های فردی شون رو بالا ببرن، کار خوبی در انتظارشون خواهد بود.
• امنیت روانی با پس انداز کردن پول به دست نمیاد. این اعتماده که امنیت به وجود میاره و امنیت مهم ترین عامل رضایت مندی و شادی در زندگیه.
• ما زمان حال رو کاملا فراموش کردیم و اصلا از اون لذت نمی بریم.
۷- شاد بودن به امکانات هم نیاز داره. البته دولت تا حدودی چنین امکاناتی را برای مردم فراهم کرده است. مثلا شهرداری تهران نقاطی رو در نظر گرفته که شب ها خانواده ها بتوانند به اونجا برن و دور هم شاد باشن، ولی مراکز تفریحی باید گسترش پیدا کنه.