" قصه تراپی 140 - کتابفروشی شکسپیر و شرکا "
بر اساس نوشتهای از: جانت وینترسون
وقتی روزگار، روح و جسمت رو بیرحمانه شلاق میزنه
محکمتر و گرمتر همدیگر رو بغل کنیم..!
شکسپیر و شرکا قصهی مشهورترین کتابفروشی دنیاست.
جانپناهی برای شیفتگانِ «آگاهی»؛ کسانی که در طول صد سال
و در مبارزهای خستگیناپذیر با دشمنانِ «دانستن» سعی کردند
محافظ نور شمعی باشند که توی قلبشون سوسو میزنه.
نویسندگان بسیاری در آثارشون از این کتابفروشی گفتند؛
ارنست همینگوی، جرمی مرسر، الکس جورج و جانت وینترسون
تعدادی از این چهرههای ادبی شاخص هستند.
از متن داستان:
جورج معتقد بود همهی کتابها مقدساند چون «چگونه زیستن» رو به ما یادمیدن؛
و چه مفهومی مقدستر از جان آدمها و حق زندگیشون در این دنیا وجود داره؟!
موسیقی:
Het lied van de meeuwen/Dennis Korn
Gallop/Jiri Horak
سپاس از شما خانوادهی عزیز رادیو صدای زمین که با مهر ما رو میشنوید.
اولین نفر کامنت بزار
" پرواز شب "
نو...
" قصه تراپی 138 - استخوان شکسته "
" لغتفروش "
نوشته: ایزابل آلنده
<...
این داستان برگرفته از متن سخنرانی "اورهان پاموک...
" قصه تراپی 135 - انجیل داستایفسکی "&nb...
" قصه تراپی 134 - بشقاب سیبزمینی سرخک...
" دلم بدجور، زندگی کردن میخواهد! "&nbs...
" برف ارغوانی "
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است