حکایت هایی شیرین در باره سکوت: حکایت اول - دشمنان بداندیش

پیش­گفتار

بخش اول – حکایت­های گلستان سعدی

مقدمه

حکایت اول: دشمنان بداندیش

حکایت دوم: خسارت دوچندان

حکایت سوم: ترس و نگرانی از شرمساری

حکایت چهارم: سکوت در برابر آدم لجوج

حکایت پنجم: گردن­ آویز نادانی

حکایت ششم: رازداری وزیر

حکایت هفتم: اذان­ گوی مفت­ فروش

حکایت هشتم: قاری بدصدا

حکایت نهم: پند جالینوس

حکایت دهم: شاعر برهنه

حکایت یازدهم: همسایۀ بی ­اعتبار

حکایت دوازدهم: رویای پُربرکت

بخش دوم – حکایت های دیگر منابع ادبی

حکایت سیزدهم: خطای بی­ بازگشت

حکایت چهاردهم: قدرت سکوت

حکایت پانزدهم: نصیحت شیوانا

حکایت شانزدهم: کوه خشم

حکایت هفدهم: دستمال زنانه

حکایت هیجدهم: بیمار و مرد آهنگر

حکایت نوزدهم: حقه­ باز دروغگو

حکایت بیستم: سکوت یونس پیامبر(ع)

حکایت بیست و یکم: سکوت زکریای پیامبر(ع)

حکایت بیست و دوم: سکوت مریم پاکدامن(ع)

حکایت بیست و سوم: خروس آگنده گوش

حکایت بیست و چهارم: بازرگان و طوطی

حکایت بیست و پنجم: لاک­پشت و دو مرغابی

مراجع