چارلی کلید انداخت و در رو باز کرد. وقتی وارد خونه شدن احساس می کردن فضای خونه با همیشه فرق داره. خونه به شدت گرم بود و آشپزخونه نامرتب بود. ظرف های غذا با درهای باز روی پیشخون بود، انگار یه نفر داشت ساندویچ درست می کرد و کارش نصفه کاره مونده بود
** این پرونده در سه یا چهار قسمت منتشر خواهد شد **
نویسنده و راوی: مهدی پورباقی
مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار
موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید
اگر این پادکست رو دوست دارید میتونید از اون حمایت کنید یا اسپانسر یکی از اپیزودها بشید
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
اولین نفر کامنت بزار
حوصله تمیز کردن آپارتمان هم نداشت. سینک پر از ظ...
در این ویژه برنامه، میز...
در مورد راننده فورد هم هیچ نکته خاصی وجود نداشت...
کاری که می خواستن بکنن حتی برای مامورهای اف.بی....
دوست میزوکی تازه خودکشی کرده بود و میزوکی هم بع...
موقعیت زمین های بندرها واقعن خوب بود. فقط صد قد...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است