توضیحات
این نوشتار و گفتار اول اردیبهشت ۹۸ منتشر شده است:
زنگ زدم گفتم: علی آقا سلام! علیخانِ پورآفریقا سلام. شاهین بازیِ مرگ و زندگی داره تو تهرون. میخوام بیای... میخوام بلیط هواپیما بگیرم بیای... تو رو سکو هم که باشی، کسی نزدیکِ هیجدهی شاهین نمیشه!
گفت: مونو یادتونه هنو؟ عامو!
گفتم: تا قبر.
گفتم: هتل و اینا نمیتونم برات بگیرم عامو، ولی خونه خودم در خدمتتم.
گفت: مو پشت فنسِ بازیِ شاهین هم بخوابم بسمه.
.
.
.
کسی نمیدونه بغض تو گلوی کدوممون بیشتر نشست... چون دو دقیقه هیچکی هیچی نگفت!
علی پورآفریقا سه شنبه تو اکباتان رو سکوهای شاهینه. همهتون بیاین. بیاین بغلش کنیم.
نه فقط شاهینیا، همه.
یکی ایقد عاشق، بغل گرفتن داره.
وفاهایِ خانمانسوز، مردهایِ غریبی به دنیا داد. هر چند خاکستر، هر چند بر باد.