ادامه داستان جین گودال ، یک همهگیری مرگبار، جنگی داخلی و پایان امپراطوری شامپانزه ها |
منبع: کتاب زندگی من با شامپانزهها |
حامی: کارنامه |
دستیار مطمئن شما در خرید و فروش خودرو |
سالها از سفر شگفت انگیز جین گودال به گامبی میگذشت. او اکنون ازدواج کرده بود و یک کودک داشت. ولی او اکنون در میان یک دوراهی قرار گرفته بود.
یک همه گیری مرگبار در گامبی شیوع پیدا کرده بود و داشت جان شامپانزه هایی که جین یک عمر آنها را میشناخت را میگرفت. جین میبایست بین خانواده خود و این موجودات یکی را انتخاب میکرد. آیا او قرار بود گذشتهاش را کامل فراموش کند یا خانوادهاش را یکبار دیگر برای نجات جان شامپانزهها ترک کند؟
با موفقیت پژوهش لیکی، جین بودجه کافی برای اینکه چند سال دیگر در گامبی بماند را از موسسه نشنال جئوگرافی دریافت کرده بود. علاوه بر این، این سازمان یک عکاس و فیلمبردار را نیز برای ثبت اتفاقات امپراطوری شامپانزهها به گامبی فرستاده بود. فیلمبرداری که جین گودال خیلی زود عاشق وی شد و در نهایت با او ازدواج کرد.
ماندن در گامبی به جین گودال یک درس دیگر نیز داده بود. زندگی شامپانزه ها آنقدر که او فکر میکرد پاک و زیبا نبود. درست مثل انسانها؛ شامپانزهها با یکدیگر میجنگیدند، انتقام و حتی خیانت میکردند. او حتی در این سالها شاهد یک جنگ داخلی بین دو گروه از این موجودات بود که به مرگ تعداد زیادی از آنها ختم شد.
اما حتی با همه این اوضاع، جین هنوز علاقه ویژهای به این موجودات شگفت انگیز داشت. علاقهای که از هر مدرکی، هر دارایی و هر فرد دیگری بیشتر بود. او نمیتوانست در سختترین شرایط دوستان قدیمی خود را تنها بگذارد و میبایست برای کمک به آنها و نجات جان شامپانزهها به گامبی سفر میکرد!
در دومین و آخرین قسمت از امپراطوری شامپانزه ها، ادامه داستان جین، شامپانزههای گامبی و پایان امپراطوری را بشنوید!
اولین نفر کامنت بزار
داستان جنگ دو دادستان با س...
تاریخچهای کوتاه درباره خش...
داستان روانشناسی باهوش، یک...
داستان اشتباه بزرگ انیشتین...
داستان گرانش اضافی، ابرخوش...
داستان دو شامپانزه، یک جای...
به دنیای عجیب و غریب تئوری...
«نبرد سه غول الکتریسیته: <...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است