📝 یه روز دمدمای غروب، داشتم تو خیابونا پرسه میزدم. ایام کریسمس بود و خیابونا غلغله. البته من تنها نبودم. صداها هم منو همراهی میکردن . . .
روایت این قسمت از زبان لوری وینترز است.
کاری از امین علیزاده
گرافیست: ماهان فروزنده
با همراهی امیر علیزاده
🎧 با هدفون گوش کنید. ✨
شبکههای اجتماعی ما:
Telegram: t.me/ravanipod
Instagram: instagram.com/ravanipod
Castbox: b2n.ir/ravanipod.castbox
Apple podcasts: b2n.ir/ravanipod.itunes
Google podcasts: b2n.ir/ravanipod.googlepod
📤 مطالب تکمیلی:
instagram.com/ravanipod
💟 حمایت مستقیم مالی از ما:
hamibash.com/ravanipod
اولین نفر کامنت بزار
📝 یکی از سوالات اساسی که همیشه از خودم داشتم ا...
📝 وقتی به دوران کودکیام نگاه میکنم، یک خاطره...
📝 لوری شیلر، دختری است هفده ساله که آخرین کمپی...
گفتگوهای روزمرهای که با دیگران داریم، حرفهایی ...
برای یک بیمار روانی شاید هیچ چیز عجیبتر از این ...
آیا ازدواج با یه بیمار روانی کار درستیه؟ آیا یه...
بیماریهای روانی خیلی از مواقع مثل یه دومینو عمل...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است