یكی بود یكی نبود. غیر از خدای مهربان هیچكس نبود.
"خاركني خري داشت كه تا مي توانست از گرده اش كار مي كشيد. صبح ها سوارش مي شد؛ مي رفت به صحرا و عصرها همه خارهايي را كه كنده بود بارش مي كرد و خودش هم مي رفت آن بالا رو پشته خارها مي نشست و برمي گشت به خانه و شب ها يك مشت كاه پوسيده جلوش مي ريخت."
شما می توانید به ادامه این داستان گوش فرا دهید .
آرش یک شب به بهانه آوردن آشغال ها سرکوچه می رود که به گربه غذا بدهد ولی چون زمان زیادی را صرف غذا دادن به گربه می کند پدر و مادرش متوجه می شوند و..
...
آرش یک شب به بهانه آوردن آشغال ها سرکوچه می رود که...
زمان ،پول رایج قرن بیستم است. توانایی سریع تر انجام دادن کار نسبت به دیگران ، یکی از ارزشمندترین داراییهای شماست .
توانایی اولویت بندی خوب و با سرعت انجام دادن وظایف امروزه یکی از با ارزش ترین مهارته...
زمان ،پول رایج قرن بیستم است. توانایی سریع تر انجا...