توضیحات
منطقالطیر قصۀ اهل سلوک است که تمام مراحل سیر و سلوک را عطار در منطقالطیر بیان کرده است. طلب حقیقت، مجاهده برای وصول به آن، محبت، معرفت، فقر و عشق.
عطار عارفی دلسوخته و سالکی دردمند است که درد عشق و درد حقیقت دارد و وی با تمام عشق شیدایی خود، گام در راه سیر و سلوک و نیل به معرفت مینهد. ولی هرگز ادعا ندارد که به سرمنزل مقصود رسیده است و به کشف و شهود تام نائل شده. حیرت و حسرت عطار از افکارش میتراود. وی همواره خود را خشک لب، غرق دریا میخواند و از شناخت راز جهان اظهار عجز و بندگی میکند.
کشتهء حیرت شدم یکبارگی
من ندارم چاره جز بیچارگی
کس نداند کُنه یک ذرّه تمام
چند گویی، چند پرسی والسلام
عطار خود همین حالات اندوه و حیرانی و سرگردانی، همراه با عطش و کشش رام نشدنی برای کشف حقیقت را علت سیر و سلوک و روی آوردن به مکتب عشق، یعنی مکتب پر سوز تصوّف میخواند.
منطقالطیر یکی از آثاری است که سلوک تازیانه عطار نامیده شده است. سفری پر از تب و تاب مرغان در منطقالطیر برای یافتن سیمرغ، گویای جوشش روح یا جان بیقرار خود عارف است که میخواهد به وصال جانان رسد.
عطّار را میتوان سالکی نامید که موبهمو سلوک در زندگی را دنبال کرده است و مقام او در میان اهل تصوّف از جمله نظّارگیان عالم بسیار بالا یا اعلی علّییین است.