اگر از اتفاق، صدای ما را شنیدید، سلام ما را به صدایمان برسانید. بگویید از این که فریاد نشدید، شرمنده ایم؛ اما روزگار ما، روزگار شلم شوربایی بود. نه می توانستیم و شایسته بود سکوت کنیم، نه امکانش بود که یکسره فریاد باشیم. به همین خاطر، ما ملغمه ای از همه چیز هستیم. ما شلم شورباییم. از سال 1393 اتفاق افتاد. فقط یک اتفاق بود.
اگر از اتفاق، صدای ما را شنیدید، سلام ما را به صدایمان برسانید. بگویید از این که فریاد نشدید، شرمنده ایم؛ اما روزگار ما، روزگار شلم شوربایی بود. نه می توانستیم و شایسته بود سکوت کنیم، نه امکانش بود که...
اگر از اتفاق، صدای ما را شنیدید، سلام ما را به صدا...
اگر از اتفاق، صدای ما را شنیدید، سلام ما را به صدایمان برسانید. بگویید از این که فریاد نشدید، شرمنده ایم؛ اما روزگار ما، روزگار شلم شوربایی بود. نه می توانستیم و شایسته بود سکوت کنیم، نه امکانش بود که...
اگر از اتفاق، صدای ما را شنیدید، سلام ما را به صدا...
اگر از اتفاق، صدای ما را شنیدید، سلام ما را به صدایمان برسانید. بگویید از این که فریاد نشدید، شرمنده ایم؛ اما روزگار ما، روزگار شلم شوربایی بود. نه می توانستیم و شایسته بود سکوت کنیم، نه امکانش بود که...
اگر از اتفاق، صدای ما را شنیدید، سلام ما را به صدا...
اگر از اتفاق، صدای ما را شنیدید، سلام ما را به صدایمان برسانید. بگویید از این که فریاد نشدید، شرمنده ایم؛ اما روزگار ما، روزگار شلم شوربایی بود. نه می توانستیم و شایسته بود سکوت کنیم، نه امکانش بود که...
اگر از اتفاق، صدای ما را شنیدید، سلام ما را به صدا...
اگر از اتفاق، صدای ما را شنیدید، سلام ما را به صدایمان برسانید. بگویید از این که فریاد نشدید، شرمنده ایم؛ اما روزگار ما، روزگار شلم شوربایی بود. نه می توانستیم و شایسته بود سکوت کنیم، نه امکانش بود که...
اگر از اتفاق، صدای ما را شنیدید، سلام ما را به صدا...