انتخاب سکه ی ارزان تر
ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی حماقت او را دست میانداختند . دو سکه به او نشان میدادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره اما ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد.
این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می آمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملانصرالدین را آنطور دست میانداختند ناراحت شد در گوشه میدان به سراغش رفت و گفتهر وقت دو سکه به تو نشان دادند سکه طلا را بردار . اینطوری هم پول بیشتری گیرت میآید و هم دیگر دستت نمیاندازند ملا نصرالدین پاسخ داد : ظاهراً حق با شماست اما اگر سکه طلا رابردارمدیگر مردم به من پول نمیدهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن هایم . شما نمیدانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آوردهام !!!!!!
دیدگاه افراد نسبت به موانع و مشکلات
در روزگار قدیم، پادشاهی سنگ بزرگی را که در یک جاده اصلی قرار داد. سپس در گوشهای قایم شد تا ببیند چه کسی آن را از جلوی مسیر بر میدارد. برخی از بازرگانان ثروتمن...
خیلی از افراد یا کسانی که می شناسیم معمولا به ابعاد و نکات منفی اتفاقات و فرایندها توجه دارند. اما بهتره سعی کنیم در یک کسب و کارگروهی تنها روی وجوه منفی متمرکز نشوید . معمولان مدیران موفق با علم ن...
خیلی از افراد یا کسانی که می شناسیم معمولا به اب...
امسال زمستان سختی در راه است
پاییز بود و سرخپوست ها از رییس جدید قبیله پرسیدند که زمستان پیش رو سرد خواهد بود یا نه. از آنجایی که رییس جدید از نسل جامعه مدرن بود از اسرار قدیمی سرخپوست ها چیزی نیام...
امسال زمستان سختی در راه است
پاییز بود و سرخپوس...
روزی که امیرکبیر گریست
در سال 1264 هجری قمری نخستین برنامهی دولت ایران برای واکسیناسیون به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانی ایرانی را آبلهکوبی میکردند. اما چند روز پس از...