یه ایستگاه بود
که هیچ قطاری ازش رد نمیشد…
و پسری
که بهجای ساعت،
به صداها گوش میداد.
میگفت بعضی صداها سنگینان…
و بعضی نجاتبخش.
این، شروعِ قصهی
پسریه
که وزن صداها رو میسنجید.
اولین نفر کامنت بزار
محتوایی پیدا نشد
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است