سه خواهر داستان خانوادهای است در شهری کوچک در روسیه. سه خواهر تحصیلکرده و روشنفکر—اولگا، ماشا و ایرینا—همیشه آرزو دارند به مسکو برگردند، شهری که در آن دوران کودکی خود را خوش و آرام سپری کردهاند.اولگا بزرگترین خواهر است، مسئول و خسته از زندگی. ماشا در ازدواجی سرد گرفتار شده و عاشق ورشینین میشود. ایرینا کوچکترین خواهر، همیشه پرامید و رویایی است، اما هیچیک از رویاهایش تحقق نمییابد.پایان داستان، تلخ و زیباست: خواهرها میمانند و تنها چیزی که از آنها بر جای میماند این است که باید ادامه دهند و زندگی کنند، حتی وقتی زندگی آنطور که میخواستند
اولین نفر کامنت بزار
عشق بزرگ رومئو و ژولیت… قربانی فیلتر واتساپ شد ...
عشق کلاسیک با دردسرهای امروزی 😅
وقتی روم...
به نظرتون سریع ترین تعویض عشق تاریخ واسه کیه؟😂...
هیچکس یه شبه خوب نشده.
ولی بعضی حرفا می...
هرکدوم از ما زخمی داریم…
شکست عاطفی، بیما...
هیچ زخمی یه شبه خوب نمیشه
اما هر قدم کوچی...
این پادکست شاید همون تلنگری باشه که نیاز داری.....
ترس از شکست، ترس از آینده، ترس از تنها موندن…
این ها روایت های ما بودند...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است