حرفای تکراری عشقای کوتاه باز تنهایی بسه ادامه این راه
هر راهی رو میرم رو به یه سرابه خستم از این عشقایی که مثل یه حبایه
ولی تو این دنیا یکی باید باشه که با همه وجودش با من همراشه
تو رو نمیشناسم ولی تو همون عشقی که تو قلب من جاشه
یه روزی میای بی اینکه بخوای سر راه هم قرار میگیریم
دستای منو محکم میگیری با همدیگه سمت خورشید میریم یه روزی میاد
وقتی میبینم داره عمرم میگذره وقتی خیلی وقتا تنهایی بهتره
وقتی کوله بار تجربه میشه پر از شکست فقط باید به امید یه معجزه نشست
ولی تو این دنیا یکی باید باشه که با همه وجودش با من همراشه
تو رو نمیشناسم ولی تو همون عشقی که تو قلب من جاشه
یه روزی میای بی اینکه بخوای سر راه هم قرار میگیریم
دستای منو محکم میگیری با همدیگه سمت خورشید...
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است