نگاه سردت تو صدای باد
مثه یه رد پاک مونده رو خاک
من موندم و رفتنِ تو
آرزوهای رفته به باد
تو همینجا بودی همینجا
تو عطرت پیچیده تو لحظه ها
آره همینجا بودی همینجا
کاش میشد برگردند اون خنده ها
حرفایی که باد شد قولایی که باد برد
دیواری که روبروم ساخت و قلبی که باخت
دستایی که سرد شد رویایی که تلخ شد
مردی که آروم آروم مرد ترسی که برد
تو همینجا بودی همینجا
تو عطرت پیچیده تو لحظه ها
آره همینجا بودی همینجا
کاش میشد برگردند اون خنده ها
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است