وقتی حالم بد بود خیلی چیزا داشتم کمبود هیچ کسیم دورم نبود دستامو گرفتی چه زود
وقتی همه پسم زدن شروع كردم قدم زدن تو خلوت خودم بودمو میخواستم بگیری جونمو
گفتم خدا خودت بیا و دستتو بذار رو شونه هام آروم بشم
چرا اینجورین باهام این آدمای تویه شهر
اینقده پس زدن منو تا از همشون دور بشم مثه آب زلال بودم کاری کردن تیره بشم
خدا خودت بیا و دستتو بذار رو شونه هام آروم بشم چرا اینجورین باهام این آدمای تویه شهر
اینقده پس زدن منو تا از همشون دور بشم مثه آب زلال بودم کاری کردن تیره بشم
رو شونه هام غمه خستم من از همه کاشکی یه بار بیای نوازشم کنی بغل بگیرمت
حتی تو تنهایی قبل من اونجایی بازم مرامه تو که منو تنهام نمیذاری
خدا خودت بیا و دستتو بذار رو شونه هام آروم بشم چرا اینجورین باهام این آدمای تویه شهر
اینقده پس زدن منو تا از همشون دور بشم مثه آب زلال بودم کاری کردن تیره بشم
گفتم خدا خودت بیا و دستتو بذار رو شونه هام آروم بشم
چرا اینجورین باهام این آدمای تویه شهر
...
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است