می ترسم از این شهر لعنتی از بام تهران از شمال شهر
از کافه های دنج با کلاس از قهوه های تلخ مثل زهر
می ترسم از این که گمت کنم می ترسم عشقم بی اثر بشه
دریاچه ی چیتکت بدون تو می تونه با اشکم خزر بشه
تهران شلوغه دستم و بگیر و همدست من باش و ولم نکن
اینجا منو دور از تو می کشه این ظلم و در حق دلم نکن
پیشم نباشی گریه می کنم پیشم نباشی غصه می خورم
تو بام تهران با چشای خیس هر چی چراغ زرده می شمرم
این شهر انقدر دود داره که می ترسم عشقم دودشه بره
تهران شلوغه دستم و بگیر تا دلهرم نابود شه بره
جات و با هیچی پر نمی کنم هیچکس نمی تونه بیاد به جات
پشت چراغای تموم شهر بعد از تو هم گل می خرم برات
تهران شلوغه دستم و بگیر هم وزن من باش و ولم نکن
اینجا منو دور از تو می کشه این ظلم و در حق دلم نکن
پیشم نباشی گریه می کنم پیشم نباشی غصه می خورم
تو بام تهران با چشای خیس هر چی چراغ زرده می ش
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است