از بد سرنوشت از روزگار زشت
من رو ببر بهشت به سِحر دلبری
سرخوش و بی خیال تو باغ پرتقال
در حال اشتغال به رقص بندری
خورشید سر به زیر دلخواه بی نظیر
لطافت حریر اهنگ فولکولور
معدن فیروزه تابلوی تو موزه
زیبای امروزه کمانچه ی کلهر
ما دوتا رو جهان
مثل دود و تهران ریبن و آبادان
گره زده بهم
شبیه شعر و درد پاییزو رنگ زرد
سیبری و باد سرد بسه یا بازم بگم
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است