تو این فکر بودم که با هر بهونه
یه بار آسمونو بیارم تو خونه...
حواسم نبود که به تو فکر کردن
خود آسمونه خود آسمونه...
تو دنیای سردم به تو فکر کردم
که عطرت بیاد و بپیچه تو باغچه
بیای و بخندی تا باز خنده هاتو
مثل شمعدونی بذارم رو طاقچه
به تو فکر کردم به تو آره آره
به تو فکر کردم که بارون بباره
به تو فکر کردم دوباره دوباره
به تو فکر کردن عجب حالی داره...
تو و خاک گلدون با هم قوم و خویشین
من و باد و بارون رفیق صمیمی
از این برکه باید یه دریا بسازی
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است