پرسید زِ من دستِ نحیفم
خود برکَنم از نزدِ شما تا
دستی شوم از آنِ کسی که
بی دست چو دستانِ خدا بود
من دست بدادم و بگفتم
خود پَر بکَش از ما و سلامم
بر او برسان، بوس دو دستش
دستی که از ایشان به جدا بود
از هر طرفش نیزه رسیده است
دست از تنِ عباس چکیده است
من تشنه ی دیدارِ تو هستم
عباس بیا از تو بعید است
خود قابلتان، هیچ ندارد
دستانِ نحیف و لاغر اما
خود هیچ جز این دست نباشد
ای کاش که آن نزدِ شما بود
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است