گریه مکن که سرنوشت
گر مرا از تو جدا کرد
عاقبت دلهای ما
با غم هم آشنا کرد
با غم هم آشنا کرد
چهره اش آیینه ی کیست
آن که با من رو به رو بود
درد و نفرین بر سفر
این گناه از دستِ او بود
آه
این گناه از دستِ او بود
ای شکسته خاطرِ من
روزگارت شادمان باد
ای درختِ پر گلِ من
نو بهارت ارغوان باد
ای دلت خورشیدِ خندان
سینه ی تاریک من
سنگِ قبرِ آرزو بود
سنگِ قبرِ آرزو بود
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است