او فکر کرد که دلش شکسته، با این حالی که دارد، حتما دلش شکسته است. مدت زیادی همانطور سرش را در بالش فرو برده و دراز کشیده بود. مدتی که گذشت معشوقش را از یاد برد و سرانجام به خواب رفت. در دل شب که بیدار شد، صدای باد را که در درختان صنوبر پشت کلبه میپیچید، شنید. صبح باد امواج بلند را به ساحل میآورد و او مدت زیادی بیدار بود تا اینکه به صرافت افتاد دلش شکسته است.
محمد عباسی
وصدای گوینده دل نشین سرکارخانم عنایتی وگروه عزیزکارگردانی هستیم،برقرارباشین
محمد عباسی
سلام وعرض خداقوت حسابی خدمت تمام اعضاء گروه،وتشکربسیارویژه ازکارگردان وتهیه کننده وگوینده خوش صداوحنجره طلایی سرکارخانم عنایتی،هرسه داستان واقعاجذاب بودن،وخصوصابااین صدای دل نشین خانم الهام عنایتی جذاب ترهم شدن،خداقوت به همگی امیدوارم ازاین دست کارها ادامه دارباشه،لاعقل برای ماکه متاسفانه وقت کتاب خوندن پیدانمیکنیم،بااین روش وصدای جذاب وداستانهای خوب کتاب گوش میکنیم،سپاس فراوان،وخداقوت،مشتاقانه منتظرکارهای بعدی باگروه حرفه ای وصدای دلنشین
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است